چگونه كاركنیم ؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
حضرت آیه الله جوادی آملی::
اگر خواستیم كاری انجام بدهیم كه به حق ختم شود چارهای نیست مگر به حق شروع كنیم. كاری را میتوان به حق شروع كرد كه هم حسن فعلی داشته باشد، یعنی فی نفسه عمل خیر باشد و هم حسن فاعلی كه انسان كاررا به خدا نسبت میدهد میگوید به نام خدا شروع میكنم....
بقیه درادامه مطلب...
اگر خواستیم كاری انجام بدهیم كه به حق ختم شود چارهای نیست مگر به حق شروع كنیم. كاری را میتوان به حق شروع كرد كه هم حسن فعلی داشته باشد، یعنی فی نفسه عمل خیر باشد و هم حسن فاعلی كه انسان كاررا به خدا نسبت میدهد میگوید به نام خدا شروع میكنم. قهراً در این كار جز خدا هدفی دیگر نخواهد داشت . از انضمام آن حسن فاعلی كه طهارت ضمیر فاعل است و این حسن فعلی كه حق بودن عمل است انسان یقین پیدا میكند كه این كار به مقصد میرسد. و اگر یكی از این دو امر فاقد بود، یا هر دو مفقود بود هرگز این كار به ثمر نمیرسد .
اگر كار، خیر و حق بود ولی انسان او را برای حق انجام نداد به ثمر نمیرسد. چون حسن فعلی به تنهایی برای رسیدن به هدف كافی نیست باید فاعل هم حَسَن باشد حسن فاعلی در او باشد. یعنی برای حق كار كند نه اینكه كار خیر را سر پل هدف باطل قرار بدهد كه «كلمة حق یراد بها الباطل»(1) بشود. ... اگر حسن فاعلی در كنار حسن فعلی نبود. این فعل به ثمر نمیرسد. نه تنها سخن به هدف نمیرسد، بلكه هیچ كاری هم كه از حسن فاعلی برخوردار نبود به هدف نمیرسد «كلمة حق یراد بها الباطل» به هدف نمیرسد فعلی هم كه یراد به الباطل به هدف نمیرسد. پس هر فعلی كه فاقد این دو وصف بود او بینتیجه است فعلی به هدف میرسد یعنی ابتر و منقطع الآخِر نمیماند كه به نام خدا شروع بشود كدام فعل است كه میتواند به نام خدا شروع بشود؟ فعل خیر و حق. مگر میشود فعل باطل و شر را به نام خدا آغاز كرد !؟ پس این حدیث معروفی را كه فریقین نقل كردهاند كه حضرت فرمود: «كل أمر ذی بال لم یبدأ فیه ببسم الله فهو أبتر»(2) واینكه فرمود: «كل أمر ذی بال لم یبدأ فیه ببسم الله»(3) یعنی كاری كه بتوان به نام خدا شروع كرد، اگر به نام خدا شروع نشود، او ابتر است یعنی منقطع الآخر است. یعنی هدف ندارد. اگر كاری را نتوان به نام خدا شروع كرد او كه (بَیّنُ الغی) است. او یقیناً أبتر است او كه به هدف نمیرسد. كار خیری كه بتوان به نام خدا شروع كرد، اگر به نام خدا شروع نشود این به هدف نمیرسد. پس هر كاری كه خیر است و فاعلش نیز نیت خیر دارد این به مقصد میرسد. این فعل برای یك هدفی است وقتی فعل به هدف میرسد كه حق باشد اولاً و صاحب فعل هم این را به نام خدا شروع بكند ثانیاً. یك وقت است انسان تیشه به دست گرفته دارد به جان خود آسیب میرساند. این با گناه با معاصی، هیچ دشمنی بدتر از نفس، انسان را از پا در نمیآورد. دشمن بیرونی مگر چه میكند؟ دشمن بیرونی سعی میكند انسان را از پای در آورد دیگر. یا ترور بكند یا خفه بكند یا منفجر بكند این كارش است. همین كار را این نفس اماره مرموزانه شب و روز دارد میكند. یك وقتی انسان از پا درآمده. این هدف نیست آنی كه انسان این سرمایه را در راه او باید صرف بكند، آن كمال وجودی است. این هدف است . كاری انسان را به این هدف میرساند كه بدنهٴ این كار حقّ و خیر باشد اولاً و انسان این كار را به نام خدا آغاز بكند ثانیاً...(4)
1-نهج البلاغه
2و3- بحار:ج73
4- چكیده ای ازاولین جلسه تفسیرسوره حمد
